تیره خاکدان. (ناظم الاطباء). رجوع به تیره خاکدان شود، خاک سیاه. زمین تیره: به شاهی مرا داد یزدان پاک ز رخشنده خورشید تا تیره خاک. فردوسی. که آن نامور تا نگردد هلاک نغلتد چو مار اندرین تیره خاک. فردوسی. وگر دور از ایدر تو گردی هلاک از ایران برآید یکی تیره خاک. فردوسی. چکی خون نبود از بر تیره خاک یکی سیمتن را سراز تیغ چاک. (از لغتنامۀ اسدی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فروبرد سر پیش یزدان پاک رخ خویش بنهاد بر تیره خاک. شمسی (یوسف و زلیخا). به که بجوید دل پرهیزناک روشنی آب در این تیره خاک. نظامی. رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود
تیره خاکدان. (ناظم الاطباء). رجوع به تیره خاکدان شود، خاک سیاه. زمین تیره: به شاهی مرا داد یزدان پاک ز رخشنده خورشید تا تیره خاک. فردوسی. که آن نامور تا نگردد هلاک نغلتد چو مار اندرین تیره خاک. فردوسی. وگر دور از ایدر تو گردی هلاک از ایران برآید یکی تیره خاک. فردوسی. چکی خون نبود از بر تیره خاک یکی سیمتن را سراز تیغ چاک. (از لغتنامۀ اسدی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فروبرد سر پیش یزدان پاک رخ خویش بنهاد بر تیره خاک. شمسی (یوسف و زلیخا). به که بجوید دل پرهیزناک روشنی آب در این تیره خاک. نظامی. رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود
شورستان. شورسان. (یادداشت مؤلف). زمینی که دارای شوره باشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). کویر. (صحاح الفرس). شورکات. شوره کات. زمین شور. (ناظم الاطباء). زمین پر از شوره که در آن گیاه نروید. شوره زمین. (فرهنگ فارسی معین) : کف جوادتو چون ابر بهار است راست زو زده بر شوره زار ژاله چو بر کشتمند. سوزنی. باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس. سعدی
شورستان. شورسان. (یادداشت مؤلف). زمینی که دارای شوره باشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). کویر. (صحاح الفرس). شورکات. شوره کات. زمین شور. (ناظم الاطباء). زمین پر از شوره که در آن گیاه نروید. شوره زمین. (فرهنگ فارسی معین) : کف جوادتو چون ابر بهار است راست زو زده بر شوره زار ژاله چو بر کشتمند. سوزنی. باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس. سعدی
تخم خرفه و تخم گشنیز و تخم کاهو و تخم کاسنی را نرم کوفته و در تنزیبی بندند و میان آب نهند و برمجیدن گیرند تا تمام جزء لطیف آن به آب درآید و به شب در ایاز نهند و صبح ناهار آشامند. (یادداشت مؤلف)
تخم خرفه و تخم گشنیز و تخم کاهو و تخم کاسنی را نرم کوفته و در تنزیبی بندند و میان آب نهند و برمجیدن گیرند تا تمام جزء لطیف آن به آب درآید و به شب در ایاز نهند و صبح ناهار آشامند. (یادداشت مؤلف)